در مقابل خانه ای ما در جاغوری"افغانستان" یک کوه بزرگ قرار داشت که آفتاب در عقب آن کوه غروب میکرد.
برای من که یک کودک بودم خیلی تعجب آور بود که چرا همیشه آفتاب در عقب آن کوه بزرگ رفته و گم میشود.
امروز دیگر میدانم که آفتاب هرگز گم نمیشود دوباره طلوع میکند، دوباره روشنی میبخشد و میدرخشد.
هر کدام ما آفتابی در زندگی خود هستیم که باید در عقب مشکلات و سختی ها گم نشویم.
همیشه آفتاب درخشان در آسمان آبی زندگی خود باشیم.
زیبایی که در هنگام طلوع و غروب آفتاب در آسمان شکل میگیرد گوشه ای از کوچک نعمت ها و زیبایی های است که خداوند در اختیار بندگان خویش قرار داده است.
طوری زندگی کنیم که از این زندگی و از این هدف معنی بسازیم و ارزش موجودیت خود در این جهان هستی را بدانیم.
اگر هنوز نفس میکشیم هنوز مسوولیت های بیشتر داریم که باید انجام دهیم.
امید دارم تا روزی وضعیت افغانستان خوب شده، بتوانم به تماشای غروب آفتاب در وطن خود باشم.
نویسنده: شهلا صمیم